ایده اولیه و مراحل شکل گیری آثار فرزنگاری از زبان طراح:

” ترکیبی از مهندسی و هنر در یک محصول جدید “

من کارشناس ارشد مهندسی متالورژی از دانشگاه علم  و صنعت ایران هستم و بدلیل علاقه ام از دوران کودکی به هنرهای تجسمی، دوره یکساله ای را هم در کلاسهای گرافیک دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران گذرانده ام ودر اوقات فراغت، طراحی گرافیک , به ویژه طراحی لوگو و لوگو تایپ انجام میدهم. در ظاهر این دو زمینه هیچ ربطی به هم ندارند, یکی کاملا خشن و خشک و در چارچوب منطق و قوانین مهندسی و دیگری نیازمند لطافت و روحی ازاد و خلاق و شاید فقط خلاقیت وجه مشترک آنهاست. نمیتوانم بگویم که در هریک از این دو زمینه به تنهایی چقدر موفق بوده ام ولی در هریک از آنها سوابق قابل ارایه ای دارم. همیشه دوست داشتم که بتوانم این دو مقوله را به فرم جدیدی ادغام کنم وبا اثرگذاری آنها بر یکدیگر، یک محصول ترکیبی خلق کنم. ترکیبی از مهندسی و هنر در یک محصول جدید.

با دیدن ابزارهای مختلف مورد استفاده در صنایع متالورژی و مکانیک و ترکیب آن با دانش و تجربه گرافیک, ایده اصلی ساخت این آثاردر ذهنم شکل گرفت و دریافتم که میتوان با این ترکیب، محصول هنری جدید و زیبایی را خلق نمود. بدنبال استفاده از ماشین آلات تراش اتوماتیک نبودم و میخواستم از ابزارکمک بگیرم ولی کار با دست و قوه تخیل و احساس انسانی خلق شود.

پس از حدود ۲ سال ونیم کار و بررسی مداوم و متناوب روی دستگاهها و ابزار مختلف برقی- دستی، افزایش مهارت کار با آنها، نوع رنگ و روش رنگ آمیزی و جنس ورق و آلیاژ مناسب، به آنچه در ذهن داشتم رسیدم. نکته جالب آنکه دریافتم برای ایجاد طرح و نقش روی یک سطح فلزبا ابزارهای مختلف , طرح باید به سطوح ساده تر و خطوط تبدیل شوند و این شبیه کاری است که یک طراح گرافیک در طراحی لوگو و پیکتوگرام انجام میدهد. اینجا بود که از کار لذت بیشتری بردم. سختی دیگر کار آنجا بود که تاکنون هیچ کس از این ابزارصنعتی برای نقاشی با دست استفاده نکرده بود و من ناچار بودم تا همه را آزمایش کنم. بالاخره به مجموعه بسیار متنوعی دست یافتم و هم اکنون برای ایجاد هر نوع بافت و خطی روی فلز, ابزار و دستگاه مخصوص به آن را دارم و بسته به طرح و تغییرات گرافیکی که روی آن انجام میدهم، مناسبترین را انتخاب میکنم و یا از ترکیب آنها استفاده میکنم.

در قدم بعدی خواستم که کارها مثل یک تابلوی نقاشی،‌رنگ آمیزی شوند، ولی نمیدانستم چه نوع رنگی و چه روشی مناسبتر است. انواع رنگها و تکنیکها با جنسها و کاربردهای مختلف را آزمایش کردم. در این مسیر از کمکها و تجارب همسرم (منصوره محمدی) که دارای مدرک کارشناسی در رشته نقاشی هست و بطور حرفه ای نقاشی رنگ و روغن کار میکند, استفاده کردم و در نهایت به جنس رنگ مشخص و تکنیکهای لازم برای رنگ آمیزی آین آثار دست یافتم.

ویژگی جالب دیگری که در همان آثار اولیه ام یافتم و مرا بیشتر مجذوب این روش ابداعی کرد, تاثیر نور روی آنها بود. نور تاثیر بسیار مهمی در نمایش و آشکار کردن ویژگیهای بصری این آثار دارد. با حرکت بیننده در مقابل اثر یا تغییر زاویه دید او و یا تغییر مکان و زاویه تابش نور , سایه روشن های جدیدی در هر بخش از کار دیده میشود. این حالت باعث میشود که اثر حالت سه بعدی, متحرک و زنده پیدا کند. این حالت بخاطر استفاده از فلز و اثرات سایشی روی آن است. این ویژگی انها را برای استفاده در دکوراسیون داخلی محلهایی که امکان نورپردازی دارند مثل مراکز تجاری, فرهنگی, هنری و مسکونی بسیار جذاب میکند.

برای ماندگاری بهتر کارها و مقاومت بیشتر در مقابل رطوبت و جلوگیری از زنگ زدگی در محیطهای مرطوب،‌ تصمیم گرفتم از ورقهای آلومینیومی استفاده کنم. بزودی با توجه به دانش متالورژی ام فهمیدم که جنس و آلیاژ ورق تاثیر قابل توجهی در کیفیت سطح ابزارخورده و اثرات درخشندگی سطوح سائیده شده دارد. بنابراین با بررسی مجدد ‌استانداردهای ورقهای آلومینیوم،‌ و آزمایش عملی آنها گرید مناسب را یافتم. هرچندکه جنس رنگ استفاده شده کاملا بر روی فلزات چسبندگی داشته و در برابر رطوبت و آب مقاوم است. لازم بذکر است که من این روش را تاکنون بر روی آلیازهای آلومینیوم،‌مس،‌فولاد انجام داده ام فقط برای دستیابی به کیفیت ایده آل باید بر روی آلیاژ و گرید مناسب آن انجام شود.

پس از ساخت تابلوهای تخت،‌ به فکر طراحی و ساخت آثار برجسته افتادم. بنابراین بخشهایی از طرح را روی یک ورق جداگانه کار کردم و به کمک برش و خمکاری دستی بعنوان یک بخش برجسته روی زمینه کار اصلی با چسب مخصوص چسباندم. حاصل کار حس زنده خاصی به کار داد.

در قدم بعدی با توجه به امکان فرم دهی ورقها،‌ ساخت آثار حجمی را آغاز کردم. در آثار برجسته و حجمی بدلیل پیچ و خمهایی که روی اثر داده شده،‌ بافتهای حاصل از سایش فلز، جلوه های بصری متفاوتی را به نمایش میگذارند و بازی رنگ و نور روی اثر آن را از یک اثر حجمی معمولی متمایز میکند.

به موازات فعالیتهای عملی خودم، تمام روشهای قدیمی و جدید طراحی، حکاکی و نقاشی روی فلزات را مطالعه و بازدید کردم . اکثر آنها مثل روشهای قلم زنی روی مس و نقره از قلم و چکش برای خراش یا برجسته کاری ورق فلزی استفاده میکنند و یا در برخی روشهای صنعتی از ماشین الات CNC برای ایجاد طرح ونقش استفاده میکنند. ولی روش فرزنگاری  و آثار آن از نظر بافت و طرح و به ویژه رنگ آمیزی کاملا منحصر بفرد و با آنها متفاوت است، که تا این زمان تمام کارشناسان هنری و فنی که آثار را دیده اند این موضوع را تایید میکنند. بنابراین من  تا این زمان با اطمینان میگویم که  ازدستگاهها و ابزارسایشی دستی و نوع رنگ و تکنیک رنگ آمیزی خاص من تاکنون به این شکل برای ساخت آثار هنری و دکوراتیو در ایران استفاده نشده است. هم اکنون نیز برای ثبت این روش به نام خودم و بعنوان “فرزنگاری”در سازمان مالکیت صنعتی و همچنین سازمان میراث فرهنگی،‌صنایع دستی و گردشگری کشور اقدام کرده ام که در حال طی شدن مراحل اداری آن است.